ماهانماهان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

ني ني من

سيسموني ني ني من

سلام نی نی ناز و وروجک من . چند وقته مامان حالش خوب نبود سرما خورده بود . عزیزم برات خرید کردم با هزار ذوق و شوق ایشالا که به سلامتی تنت کنی تازه برات هم عکس انداختم که یادگاری بمونه بزرگتر که شدی بهت نشون بدم و کلی حال کنی . این خریدای اولیه ات هست اینا لباساتن البته لباسای توی خونه بازم می خوام برات لباس بگیرم اینا خیلی کمه برای نی نی گلم     این قنداقته ، الهی ، من می خوام تو رو توی این قنداق بپیچم و بچسبونم بغلم     این سرهمیه از همشون بیشتر به دلم چسبید خیلی دوسش دارم الهی با خوشحالی بپوشونم برات ...
11 آبان 1388

هفته 26 ني ني من

نی نی من جیگر من ناز من امروز 26 هفته شدی . برای اومدنت لحظه شماری می کنم . دوست دارم روی ماهت رو ببینم . خاله ندا دیشب خواب دیده بود که به دنیا اومدی رنگ پوستت به من رفته ولی شکل بابایی موهاتم به دایی مهدی رفته . وای چه ترکیبی چقدر ناز . یه چیزی هم بهت بگما این روزا خیلی داری تکون می خوری با هر بار تکون خوردن تو می میرم و زنده می شم کلی ذوق می کنم . این شبا دیگه نمی زاری بخوابم انگار می خوای زودتر بیای بیرون مثل مامانت عجولی .  فکر نمی کردم یه روز یه همچی احساسی نسبت به بچه داشته باشم آخه من زیاد بچه دوست نیستم ولی الان برای دیدنت لحظه شماری می کنم عزیزم  می خوام بیای و ب...
14 مهر 1388

مهموني با ني ني

سلام سلام من پنجشنبه سفره دعوت بودم خونه عمه ولی چون بابا نبود زیاد مزه نداد ، تو هم انقدر تکون می خوردي که یک کم ترسیده بودم . دیشب هم تا صبح تکون می خوردي . تو هم مثل بابا برعکسي روزا خواب و شبا بیداري . دیروز هرچی آهنگای شاد می ذاشتم تکون نمی خوردي خواب خواب بودي ولی دیشب تا صبح نذاشتي من بخوابم از اینور می رفتي اونور و از انور به اینور . كلا خيلي تكون مي خوري لگد مي زني ، خوشگل من ...
11 مهر 1388

انتخاب اسم براي ني ني

  تازگيها به اسم ني ني دارم فكر مي كنم دنبال يه اسم تك و شيك مي گردم كه با حرف ميم شروع شده باشه . فعلا كانديداهاي اسم ماهان و مهيارن ، مي خوام اسمها بيشتر بشه كه قرعه كشي كنيم . مهيار بيشتر به فاميليش مي ياد ولي ماهان قشنگ تره دوست دارم یه اسمی برات انتخاب کنم که خودت هم دوست داشته باشي   ...
1 مهر 1388

تعيين جنسيت

امروز بهترین روز زندگیمه  دیروز رفتم سونو اول از خرابکاریم بگم که تا اومدم ماشینو از پارک در بیارم یه دور حسابی مالوندم به دیوار پارکینگ و در عین بی خیالی بابايي رو عصبانی کردم و خندیدم ساعت 6-6:630 بود که رفتیم سونو . وای نمی دوني جنسیت همونی بود که بابايي می خواست یعنی بدون اینکه کاری کرده باشیم و رژیمی چیزی ..... آخه من بعد از بارداریم همش حسرت می خوردم که چرا تغذیمو درست نکردم تا بچه اونی که بابايي می خواد بشه به هر حال اونی که می خواست شد پسسسسسسسسسسسسسسسمممممممممممملللللللللللللللل. یه پسمل تپل مپل که خانم دکتره همش شوبولتو به بابا نشون می داد . خدا رو شکر واقعاهرچي خدا بخواد ه...
18 شهريور 1388

ساعت 4 امروز

امروز اولين روز از هفته 22 هستم . روزها خيلي زود مي گذره انگار همين ديروز بود كه داشتيم با بابايي براي خواستگاري نقشه مي كشيديم اصلا باورم نمي شه كه دارم مامان مي شم . خدايا شكرت كاش بتونم به نحو احسن بزرگت كنم . امروز مي رم سونوي جنسيت ، از صبح دل توي دلم نيست ، خدا كنه سالم باشي تازه ساعت 12 هست تا ساعت 4 صد دفعه مي ميرم و زنده مي شم بابايي ته دلش دوست داره پسمل باشي ولي رو نمي كنه مي گه فقط سالم باشه . خدا كنه همه به خوبي و خوشي بگذره ...
17 شهريور 1388

مي خوام برم سونو

  امروز بابايي بهم زنگ زد و گفت كه ماشينمون دراومده ، به اين فكر افتادم كه چقدر قدمت با بركته كه هنوز پا به اين دنيا نذاشتي داري بهمون حال مي دي . خدا رو شكر مي كنم ، ديروز رفتم وقت سونو بگيرم تا ببينم پسري يا دختر كه برات اسم بزارم و صدات كنم ولي دكتر گفت يك ماه ديگه . حالا امروز اگه بشه مي رم يه جاي ديگه چون دارم كلافه مي شم . مي خوام باهات حرف بزنم صدات كنم نازت كنم قربون صدقت برم   ...
15 شهريور 1388

نی نی من داره تکون می خوره

  امروز یک روز از هفته بیست و یکم بارداریم  گذشته    از طرفی روز خوبیه برام چون نی نیم تند تند داره لگد می زنه انگار می خواد زودتر بیاد بیرون    از طرفی هم روز بدیه چون باباش نیست رفته شمال من و نی نی تنهاییم   یه کم سخته ولی سعی می کنم خودمو با نی نی مشغول کنم   راستی سه روز دیگه قراره برم سونو جنسیت . خیلی بی تابم دوست دارم زودتر بدونم چیه ، براش لباس بخرم ، اسم انتخاب کنم و صداش کنم . چکار کنیم نی نی ندیده ایم دیگه     ...
8 شهريور 1388
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ني ني من می باشد